فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

وعده
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 1 بهمن 1392

 

هرگز وعده ای نده که نسبت به انجام آن از خود مطمئن نیستی.
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باراني بفرست
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 1 بهمن 1392

 


خداوندا

خسته ام از فصل 
سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم …

بارانی بفرست ،

چتر گناه را دور انداخته ام !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رمز زيبايي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 1 بهمن 1392

 

تا زمانيكه سر شيشه عطر بسته است ، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود،

ولى به محض اينكه چند ساعتى سر شيشه عطر برداشته شود عطر داخل آن مى پَرد

و تنها شيشه خالى بدون عطر مى ماند و كسى بدان ميلى ندارد.
حجاب همانند سر شيشه عطر است كه بوى خوش و زيبايى و حلاوت و طراوت زنها را حفظ مى كند و

با برداشتن حجاب ، آن زيبايى و حلاوت از بين مى رود. رمز زيبايى زنهاى مسلمان هم همين حجاب است 



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ما شبيه كتابيم!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 1 بهمن 1392

 

يک کتاب را اگر صحافي نکنند زشت و بدقواره مي‌شود.
 انگار که زير چرخ ماشين رفته باشد، اما وقتي صحافي مي‌کنند چه شکل شکيل و صافي به خود مي‌گيرد.
البته صحافي کردن کتاب هم آداب خود را دارد؛ ساعت‌ها بايد زير دستگاه فشار باشد
و تا آن فشارها، قبض‌ها و گرفتگي‌ها نباشد آن شکل کشيده، هموار و صاف هم اتفاق نمي‌افتد.
 يادمان باشد هر يک از ما چيزي شبيه يک کتابيم، قبض‌ها، فشارها و گرفتاري‌ها همان فشارهايي است که به صلاح ما بوده و ما را صيقل زده و اهل صفا و صدق قرار مي‌دهد.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
داستان ايرادپيرزن و مناره مسجد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

روایت شده است در حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی بزرگ میساختند.

اما چند روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند.

پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت:

چوب بیاورید! کارگر بیاورید! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!!

....

و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت: بله! درست شد!!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را از معمار با تجربه پرسیدند؟!

معمار گفت:

اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند

و دیگر نمیتوانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم... این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم !

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نتیجه ی اخلاقی:

اجازه ندهیم یک کلاغ چهل کلاغ و چهارصد کلاغ و بیشتر شود...........


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
گنج سخن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

 
امام علی (ع):
اندیشیدن به خوبی ها آدمی را به انجام دادن آن ها بر می انگیزد!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
داستان پادشاه بيمار
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

پادشاهی پس از اينكه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ  یک نتوانستند.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند..
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام.
سیر و پر غذا خورده ام
و می توانم دراز بکشم
و بخوابم!
چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد
و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند
و پیش شاه بیاورند
و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يادي از گذشته ها /حكايتي دل نشين
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

پیرمرد به زنش گفت:
 
بیا یادی از گذشته های دور کنیم
 
من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم
 
......
 
پیرزن قبول کرد
 
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
 
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
 
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
 
...پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
 
بابام نذاشت بیام


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تلخي گوش و شوري آب چشم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 


ابن ابى لیلى - كه یكى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حكایت نماید:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص كیست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آیا همان كسى است كه با راءى و نظریّه خود، چیزها را با یكدیگر قیاس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود:
اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود:
كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود:
آیا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت : خیر.

امام علیه السلام پرسید:
آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خیر.

ابن ابى لیلى مى گوید:
من به حضور آن حضرت عرضه داشتم :
فدایت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .

بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود:
همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛
و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است كه اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود
و آسیبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد 
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛
و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد:
جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ،
یعنى ؛ مگر خداى یكتا و بى همتا






|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هميشه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392

 

همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی،
چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی 
و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عيدانه
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 28 دی 1392

 

 

ماه فرو ماند از جمال محمّد
سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمّد
عيدميلادپيامبروامام صادق مبارک باد

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اي به سراپرده ي دلها نهان
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 27 دی 1392

 

اي به سرا پرده ي دلها نهان
يوسف گمگشته ي يعقوب جان
 
اي زدمت صبح مسيحا بپا
نوح نبي  موسي و عيساي ما
 
ما همه شب در پيِ ماه توأييم
تشنه ي يك جرعه نگاه توأييم
 
تشنه لبيم وهمه مستان تو
سائل يك بوسه به دستان تو
 
آه كجائي كه تو را سر دهيم
 خاك بن پاي تو را سرنهيم
 
زين دو جهان و ببرش هرچه هست
خاك بن پاي تو مارا بس است
 
از كه بجوئيم نشان تورا
بارگه و كوي نهان تورا
 
گر به صبوري همه خو كرده ايم
در شط ياد تو وضو كرده ايم
 
خلق زهجران تو مجنون شده
آتش عشقت به دل افزون شده
 
هر دل اگر عشق تو دارد دل است
نازمش آن دل كه تو را منزل است
 
منزل معراج رهش كوي تست
بوي بهشت آيتي از بوي تست
 
آه كجائي كه ببويم تورا
از غم هجر تو بگويم تورا
 
آه كجائي كه بسويت شوم
مست ميِ ناب سبويت شوم
 
آنكه به ما جرعه اي جان داده است
عشق تورا همره آن داده است
 
گر دل ما لايق دلدار نيست
ديده ي ما لايق ديدار نيست
 
چون تن ما را نبوَد جز تو جان
يك مژه بر هم زن و جانم ستان

وبلاگ مثل باران باشيم 

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آب قندِ مشكلات !!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 27 دی 1392

 

 
آب قندِ مشكلات !!!!
 
تا فشارت مي‌افتد زود آب‌ قند مي‌خوري، زود هم اثر مي‌کند،
 اساساً خاصيت آب‌ قند همين است؛ يعني زود خودش را نشان مي‌دهد.
البته آب‌ قند تنها فشار خون را تنطيم مي‌کند
اما فشار مشکلات هم آب‌ قند خودش را دارد و آن چيزي جز قرآن نيست؛
پس هر گاه فشاري از سوي ديگران بر تو هجوم آورد آيه‌اي از آيات آن را بنوش.
مثلاً اگر کسي تو را تهديد کرد که حيثيت و آبروي چند ساله‌ات را به باد خواهد داد
 اين آيه را بخوان که مي‌گويد :
«هيچ برگي جز به اذن و اجازه حق فرو نمي‌افتد»
 و آن‌گاه با خود بگو :
چگونه ممکن است آبروي من به همين راحتي و بدون خواست خداوند پايمال شود،
 هرگز! مگر اين‌که او بخواهد و البته آن‌چه او بخواهد به خير و صلاح من است،
 پس چه باک.
 
در نيفتد هيچ برگي از درخت
 
بي‌قضا و حکم آن سلطان‌ِ بخت        (مولانا)

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دعاي زيباي يا دائم الفضل علي البريَّة
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

هر کس این دعا را در شب جمعه ۱۰ مرتبه بخواند در بهشت درجات عالی نصيبش میشود:

يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ

يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ

يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً

وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ

 

اى كسى‏كه جود و بخشش تو به آفريدگان هميشگى است!

اى آن‏كه دو دست سخاوت خود را براى عطا گشوده‏اى!

اى صاحب‏ عطاهاى گرانبها!

بر محمّد و خاندان او،نيكوخوترين مردمان درود فرست

،و ما را اى خداى بلندمرتبه‏ در چنين شبى بيامرز.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
او خواهد آمد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392



zohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gifzohor313yar_blogfa_4_.gif

 

zohor313yar_blogfa_39_.gif  



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خود را باخدا آشنا كنيم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ارزش آدمها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 26 دی 1392

 

آدمیان به لبخندی که بر لبها مینشانند...
و به احساسی خوبی که بر جا می نهند 
وبه دردی که از یکدیگر می کاهند 
.......می ارزند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
حديث قدسي درمورد توبه.
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

 
 
توبه - ترک خود ارضایی


:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
حكايت توبه ** طلب باران درزمان حضرت موسي**
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

در زمان حضرت موسى على نبينا و آله و عليه السّلام در بنى اسرائيل از نيامدن باران
قحطى شد.
مردم خدمت حضرت موسى (ع ) جمع شدند كه يا موسى باران نيامده و قحطى زياد شده
بيا و براى ما دعا كن تا مردم از اين مشكلات درآيند.
حضرت موسى (ع ) به همه مردم دستور داد كه در صحرائى جمع شوند و نماز استسقاء خوانند
و دعا كنند كه خداوند متعال باران را برآنها نازل كند.
جمعيت زيادى كه زيادتر از هفتاد هزار نفر بودند در صحرا جمع شدند و هر چه دعا كردند
خبرى از باران نشد.
حضرت موسى (ع ) سر به آسمان كرد و فرمود :
خدايا من با هفتاد هزار نفر هر چه دعا مى كنيم چرا باران نمى آيد؟!
مگر قدرت و منزلت من پيش تو كهنه شده ؟!
خطاب رسيد :
اى موسى ،نه ، در ميان شما يك نفر است كه چهل سال مرا معصيت ميكرد
به او بگو از ميان اين جمعيت بيرون رود تا باران را بر شما نازل كنم .
فرمود: خدايا صداى من ضعيف است چگونه به هفتاد هزار نفر جمعيت مى رسد.
خطاب شد اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم ميرسانم حضرت موسى
به صداى بلند صدا زد :
اى كسيكه چهل سال است معصيت خدا را ميكنى برخيز از ميان ما بيرون رو،
 زيرا خدا بخاطر شومى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده .
آن مرد عاصى برخواست نگاهى باطراف كرد ديد كسى بيرون نرفت ،
فهميد خودش است كه بايد بيرون رود. باخود گفت چه كنم اگر برخيزم از ميان مردم بروم ،
مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم اگر نروم خدا باران را نازل نمى كند.
همانجا نشست و از روى حقيقت و صميم قلب از كارهاى زشت خود پيشمان شد و توبه كرد.
يكدفعه ابرها آمدند بهم متصل شدند و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
حضرت موسى (ع ) فرمود:
 الهى كسيكه از ميان ما بيرون نرفت چطور شد كه باران آمد ؟!
خطاب شد :
سقيتكم بالّذى منعتكم به ، به شماباران دادم بسبب آن كسيكه شما را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون برود.
حضرت موسى (ع ) فرمود:
 خدايا مى شود اين بنده معصيتكار را به من نشان دهى ؟!
خطاب شد :
اى موسى آن وقتيكه مرا معصيت ميكرد رسوايش نكردم حالا كه توبه كرده او را رسوا كنم ؟!
حاشا من نمامين را دشمن مى دارم خودم نمامى كنم !
من ستار العيوب هستم بركارهاى زشت مردم روپوشى مى كنم خود بيايم آبرويش را بريزم .
يارب توئى پناه دل بى پناه ما
خم گشته پشت و سينه زبار گناه ما
يارب بحق روح بزرگ روزگار
بنما ترحمى تو بحال تباه ما
ما عاجزيم و مضطر و مغموم ودلفكار
آه و فغان و ناله دل شده سپاه ما
يارب توئى كريم و رحيم و عفور و حىّ
باشد هميشه بر در لطفت نگاه ما
ما بنده ايم و بيكس و محزون و بيقرار
يارب توئى بحال و جهان پادشاه ما
محتاج و بى پناه و فقير و بلاكشيم
عاريّت است عزت و عفوان و جاه ما
صابر حجاب راه نجات تو غفلت است
افغان مزن كه هست خطرناك راه ما


:: موضوعات مرتبط: , حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
عشق گفتي كربلا آمد به ياد /حكايتي شنيدني
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 24 دی 1392

 

 

 

دخترک از میان جمعیتی که گریه کنان شاهد اجرای تعزیه اند رد میشود...
عروسک وقمقه اش را محکم زیر بغل میگیرد....
شِمر،را با هیبتی خشن،همانطور که دور امام حسین (علیه اسلام) می چرخد ونعره می زند،از گوشه چشم دخترک را می پاید...
او با قدم های کوچکش از پله های تعزیه بالا می رود.....
از مقابل شمر میگذر...
مقابل امام حسین(علیه السلام) می ایستد و به لب های سفید شده اش زل میزند...
قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا میدهد...مقابل او میگیرد.!
شمشیر از دست شمر می افتد...و رجز خوانی اش قطع میشود....
دخترک میگوید:"بخور،برا تو آوردم"و برمیگردد،روبه روی شمر که حالا دیگر بر زمین زانو زده می ایستد...
مردمک های دخترک زیر لایه ی براق اشک می لرزد...
توی چشم های شمر نگاه میکند و با بغض میگوید:"بـــابـــای بــــد!"
نگاه شمر از چانه ی لرزان دخترک میگذردو روی زمین می ماند....
او نمی بیند که دخترک چگونه با غیظ از پلهای سکو پایین میرود......!
"السلام علی ذبیح العطشان ...
.

.
.
.

دلتون شکست التماس دعا





،   



:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مشق جريمه امشب
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

✓ مشـــق جریـــمہ ے اِمشــب 


ســیــصــد و ســیــزده بـار بنویــس ❣


✖✖


♥ آقایـــے ♥ ڪـہ یـــادش نبــــودم ...


در قُنـــوت ِ نمـــازش یـــادم ڪـَـرد ... 


✖✖


˙·٠• اَلّلـهُـــــمَّـ ؏ـجّــــل لِـوَلیِّــڪَـــ الـفَـــرَج •٠·˙



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عزیزترین بنده ها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

 

به خدا گفت عزیز ترین بندگانت چه کسانی هستند؟ 

 

خداوند فرموند : آنان که میتوانند تلافی کنند اما...

 

به خاطر من می بخشند!!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
همه هلاك مي شوند به جز....
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 23 دی 1392

 

آقای بهجت (رحمة الله علیه) :
روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسانی که برای فرج دعا می کنند
گویا همین دعا برای فرج یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است .
همین مرتبه ای از فرج است .
مطلب دیگر این که اگر کسی دعا برای فرج بکند آن شخص معتقد به آخرین رکن ایمان است .


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا! بر من لطفت را بباران.
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392

 

خدایا! طعم عبادت خالصانه ات را بر من بچشان و بر من نور رحمتت را بیفشان
قلبی ده که جز یادت هیچ چیزخشنودش نکند.
سری ده که جز فکر تو در آن نباشد.
دستی ده که جز فرمان تو نبرد.
پایی ده که جز به راه تو نرود.
زبانی ده که جز کلام تو هیچ نگوید
چشمی ده که جز بزرگی ات هیچ نبیند
گوشی ده که جز سخن تو هیچ به جان نگوید.
خدایا! بر من لطفت را بباران.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آهاي بچه شيعه ها!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392

 

آهاي بچه شيعه ها

چه خبر از اجاره خونه

چه خبر از شهريه دانشگاه

چه خبر از كرايه تاكسي

چه خبر از قبض آب و برق و تلفن

چه خبر از همسايه بالايي

چه خبر از همسايه پاييني

چه خبر از دشمن

چه خبر از دوست

همه ي اينها رو ما از هم ديگه ميپرسيم اما شده يكبار بگيم

چه خبــــــــــر از مهــــــــــــــدي؟

مهدي خيـــــــــــــلي غريبه




:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باران نباش!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 21 دی 1392

باران نباش و

با التماس به شیشه نکوب               

نگاهت نمی کنند

ابر باش و

به التماس نگاهشان ببار.

نه ... نه

ابر هم نباش                                                  

ابر را باد به سخره می گیرد

 آسمان باش و

باد و ابر و باران را

زیر بالین خویش

به مهر و عشق و نور

مزین کن...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اهل بیت کشتی نجاتند
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 20 دی 1392


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اللهم عجل لوليّك الفرج يك دنيا حرف دارد!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 19 دی 1392

 

اللهم عجل لوليّك الفرج

 

اللهم عجل لوليّك الفرج  يك دنيا حرف دارد !
نه بهتر است بگويم يك دنيا درد دارد !!
و يك قرن پيام !!
 اللهم عجل لوليّك الفرج يعني : خدايا ببخش اگر پيامبرت غريبانه تشييع شد !
اگر عده اي از هجرت خورشيد درتاريك خانه نفس پاي كوبي كردند و دوستي **آل الله **را 
رها كردند و  ** حب الدنيا  **را همان  **راس كل خطيئه ** را دودستي چسبيدند!!
 
يعني قول مي دهيم حب الدنيا را به جاي حب خاندان پيامبرمهرباني برنگزينيم!!
 
اللهم عجل لوليّك الفرج  يعني :ببخش اگر بانوي خوبي ها آنقدر غريب وتنها بود كه براي اشك بر پدر در دوردست ها !براي خود ** بيت الأحزان ** به پا نمودند و با پهلويي شكسته و دلي منكسر وچادري خاكي به سوگ ** مهرباني** نشستند!!
 
يعني اين نداي بانو را هميشه چراغ راه خود قرار دهيم  كه:
** امام چون كعبه است مابايد دور كعبه بگرديم**
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني :ببخش خدايا اگر خود مسلمانان (مسلمان نماها،آنان كه جلوتر از خط ولايت گام برداشتند ،آنان كه جاهلانه داغ عبادت را برپيشاني هاي خود گذارده بودند) سبب مظلوميت**مولا علي **شدند، آنان كه چون مجسمه اي بي روح خداي خويش را
مي پرستيدند و لي روح عبادت **اميرمؤمنان ** را طناب به گردن انداخته وبراي بيعت با هواپرستان به سمت مسجد همان مكاني كه با ** علي ** انس ديرينه داشت كشاندند!!
 
يعني: قرار ما اين باشد كه : قران صامت و قران ناطق را با هم پيوند ديرينه دهيم تا به 
سياه چال گمراهي سقوط نكنيم ! 
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني: شرمنده و شرمساريم كه با همه توصيه هاي  **نبي گرامي**
بردوستي با ** ميوه دل بانو فاطمه** سجاده از زير پاي ** امام مجتبي** مي كشيدند و بعد 
از شهادت  كينه توزانه تيربارانش نمودند!!
 
يعني: ما مي دانيم كه حب  ** حسن ** عين حب به **رسول الله** است.
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني: ببخش كه نامه ها براي ** حسينت ** نوشتند! دعوتش نمودند!
قولها دادند! بيعت ها بستند ! اما دلهاشان  پيِ شكم هاي انباشته از حرام بود ومغزهايشان 
درانديشه ي سوداي دنيا!! ودرآخرآنچه نبايد بشود، شد!! 
قساوت درنهايت خود چهره نشان داد : سر خورشيد بر بالاي نيزه !!
حتي قران خواندن اين راس مبارك اندكي از قساوت آنان نكاست و دل آنان را اندكي متمايل
نساخت !! دلهاي مملو از حقد وكينه وحسادت و دنيا خواهي و.... 
 
يعني:خدا كند ما كوفي منش و كوفي صفت نباشيم!!
يعني :لحظه اي از تكرار شعار غمبار** امان از دل زينب** غافل نباشيم !
يعني :خدا كند كفه ايمانمان آنقدر سنگين باشد كه طوفان بلا هم در آن تاثير نگذارد!!
 
اللهم عجل لوليّك الفرج يعني:** يامولا يا صاحب الزمان **شرمنده ايم كه به خاطر ما ساليان سال بيابان گردي و آواره گي و غيبت وغربت را تحمل مي كني!!
يعني :ببخش اين همه آدم .......  اما تو تنها وغريبي!!!
يعني :ميخواهم با كمك خودت باتو وخوبي ها آشتي كنم و از ديو پليد گناهان به دامان امن تو
پناه جويم! 
يعني:مي خواهم سرباز تو باشم تو راهنمايم باش !! مرا درمقابل سپاه قدرتمند نفس تجهيز كن! كمكم كن برصراط مستقيم كه همان راه توست نلغزم ! مددي تا ابد وفادارت باشم ! كمكم 
كن اگرلايق نوكري ات نيستم لياقتم ده كه خاك نشين كويت باشم و خاك راه عبورت!
 
حال كه فهميدم دراين دعا ، دراين آرزوي بشريت ، يك دنيا درد و خون دل نهفته است عاشقانه 
نجوا مي كنم :
         اللهم عجل لوليّك الفرج
 
نويسنده: تاج بخشيان


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلتنگ كه مي شوم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 18 دی 1392

 

دلــتنگ که میشـــوم،
چـادرم میشود برایم مصداق ِ حَــــرَم !
آخر بــوی کــربلا میدهد، بوی همه خوبی ها !
عطــر مــادرم زهـرا(س) را میدهد
گاهی که نفس کشیدن برایــــم سخت میشود
میــروم در هــوای چــادرم نـــفس تـازه میکنـم...

 

افسران - عطــر مــادرم زهـرا(س) را میدهد



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هرشب ساعت ١٠ شب!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 18 دی 1392

 

عاشقان  باید بخواهیم تا بشه ...

باید بخواهیم که امام زمانمون بیاد ...

باید بخواهیم و عمل کنیم...

هیچ راه نجاتی جز ظهور نیست.



1186161_428596850593748_2118137605_n.jpg


اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْـخَـفـآءُ وَ انْـکَـشَـفَ الْـغِـطآءُ
.
وَ انْـقَـطَـعَ الـرَّجـآءُ وَ ضـاقَـتِ الاَْرْضُ وَ مُـنِـعَـتِ السَّـمـآءُ
.
وَ اَنْتَ الْـمُـسْـتَـعـانُ وَ اِلَیْکَ الْـمُـشْـتَـکـى وَ عَـلَـیْـکَ الْـمُـعَـوَّلُ
.
فِـى الـشِّــدَّةِ وَ الـرَّخــآءِ اَلـلّـهُمَّ صَـلِّ عَـلى مُـحَـمَّـد وَ الِ مُـحَـمَّـد
.
اُولِــى الاَْمْرِ الَّــذینَ فَـرَضْـتَ عَـلَـیْـنا طـاعَـتَـهُـمْ وَ عَـرَّفْـتَـنـا بِـذلِکَ
.
مَـنْـزِلَـتَـهُـمْ فَـفَـرِّجْ عَـنّـا بِـحَــقِّــهِــمْ فَــرَجـاً عـاجِــلا قَــریـبـاً کَـلَـمْـحِ الْـبَـصَرِ
.
اَوْ هُـوَ اَقْـرَبُ یا مُـحَـمَّـدُ یـا عَـلِىُّ یـا عَـلِـىُّ یـا مُـحَـمَّـدُ اِکْـفِـیـانـى
.
فَـاِنَّـکُـما کـافِـیانِ وَ انْـصُـرانـى فَـاِنَّــکُما نـاصِـرانِ یــا مَــوْلانـا یـا صاحِب الزَّمانِ
.
الْـغَـوْثَ الْـغَــوْثَ الْـغَــوْثَ اَدْرِکْـنـى اَدْرِکْـنـى اَدْرِکْـنـى
.
الـسّــاعَـةَ الـسّــاعَــةَ الـسّــاعَــةَ الْـعَـجَـلَ الْـعَـجَـلَ الْـعَـجَـلَ
.
یـا اَرْحَــمَ الــرّاحِـمـیـنَ بِــحَـقِّ مُـحَـمَّـد وَ الِـهِ الـطّـــاهِـــریـنَ

64446_358814544238646_150833992_n.jpg

عزیزان یادمان باشد که 

امام زمان (عج) آوردنی است نه آمدنی
وبلاگ فقط خدا تنهاست
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 227
:: باردید دیروز : 1167
:: بازدید هفته : 1689
:: بازدید ماه : 3229
:: بازدید سال : 116260
:: بازدید کلی : 417966

RSS

Powered By
loxblog.Com