چرا خداوند نعمت‏ها را به همه يكسان نداده است؟

فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

چرا خداوند نعمت‏ها را به همه يكسان نداده است؟
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 13 اسفند 1391

 

 

  1.  
    چرا خداوند نعمت‏ها را به همه يكسان نداده است؟

    قرآن در اين زمينه مى‏فرمايد: «و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتخذ بعضهم بعضاً سخرياً» برخى را از جهت درجات [فكرى و مادى‏] بر برخى برترى داده‏ايم تا برخى از آنان برخى ديگر را [در امر معيشت و ساير امور] به خدمت گيرند(زخرف آیه 32)

    انسان موجودى است با اراده كه بايد آزادانه، آگاهانه و عاشقانه خود را بسازد
    .
    اگر همه‏ى مردم در فهميدن، دارايى، نداشتن، بيان، شكل، قدرت و ... يكسان باشند چگونه كمالاتى از قبيل تعليم و تعلم، صبر و ايثار، كمك كردن به ديگران، اخلاص، فداكارى و مانند آن در انسان رشد كند؟
    اين تفاوت براى آن است كه مردم، دست به دست هم دهند، زيرا هر كسى ذوق و استعداد و هنر و قدرتى دارد و چون در زندگى به همه‏ى اينها نياز است، انسان‏ها در كنار هم به يكديگر كمك كنند. معلم، علم خود را ايثار مى‏كند و ثروتمند از مال خود مى‏بخشد


    به بیانی دیگر:

    مثلا تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوه بهره بیشتر برده است ، و چهارمی از حس هنری خوبی دارد و... و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن نوع روزیها متفاوت است ؛ و همین امر باعث می شود که همه مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن می شود.
    در خاتمه حدیثی برای تایید بیشتر مطلب عرض می کنم :

    در حدیثی وارد شده که هنگامى كه امام زين العابدين (ع) شنيد مردى مى‏گويد: «بار الها مرا از آفريدگانت بى نياز كن» امام به او گفت: «چنين نيست، حتما مردم به يكديگر نيازمندند، ولى بگو: بار الها مرا از آفريدگان شريرت بى‏نياز دار»( موسوعة بحار الانوار، ج 78، ص 135)

    منبع :برگرفته از خلاصه ای از تفاسیر نور-نمونه - راهنما و هدایت







  2. برای جواب این سوال اول باید نگاهی به نحوه خلقت بکنیم سوال اینجا است که خداوند که کن فیکون است و تا بگوید موجود باش موجود میشود، چرا خداوند در خلقت از روش تکامل در عالم ماده استفاده می کند جواب آن روشن است چون ظرفیت ماده توانایی قبول تکامل یکجا را ندارد پس ظرفیت یک اصل میباشد.
    حال تصور کنید ظرفیت (به معنای سواد، علم و هر قدرت دیگر) یک شخص در آفریقا یک است و خداوند بخواهد به تمام بندگان خود وسع 10 بدهد خوب آن شخص که در آفریقا است دارای وسع 10 می شود ولی قابلیت استفاده فقط از یک را دارد و توان استفاده از نه تای مابقی را ندارد و طبق مکانیزم عدالت چون وسع 10 را دارد تکلیف 10 هم دارد و چون نمیبواند به تکلیف خود عمل کند باید مجازات شود پس اگر خداوند نسبت به ظرفیت افراد به آنان روزی ندهد و بیشتر از ظرفیت روزی بدهد عادل نیست برای همین است که خداوند میفرماید:

    وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاء إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ

    اگر خدا روزی بندگانش را افزون کند در زمين فساد می کنند ، ولی به اندازه ای که بخواهد روزی می فرستد زيرا بر بندگان خود آگاه و بيناست

    برای مثال شما به یک نفر که سواد ندارد و وسع آن در مورد سواد یک است لوارم عمل جراحی بدهد که وسع 100 است او نمیتواند از آنها استفاده کند و شما فقط تکلیفی بر دوش او نهادید که قادر به انجام آن نیست پس هر کس خود میتواند ظرفیت خود را بالا ببرد و زمانی که ظرقیت بالا رفت خداوند نسبت به ظرفیت به او میدهد و این کاری به مومن یا کافر ندارد و این عین عدالت خداوند است.





    شاید بهتر باشد سوال این گونه مطرح شود که چرا کسانی که لیاقت بیشتری دارند کمتر از آنچه باید دریافت می کنند؟ و بالعکس. واقعیتی که هر روز شاهد آن هستیم



  3. تبعيض‌ آنستكه‌ مثلاً در كاسة‌ طعام‌ دو نفر مستحقّ كه‌ كاسة‌ آنها به‌ قدر هم‌ است‌ و استحقاقشان‌ نيز يك‌ اندازه‌ است‌، در يكي‌ به‌ مقدار خوراك‌ او بريزيم‌ و در ديگري‌ نصف‌ آن‌ مقدار. و امّا اگر به‌ يك‌ نفر مستحقّي‌ كه‌ گرسنه‌ است‌ دوبرابر مستحقّ ديگري‌ كه‌ نيم‌ گرسنه‌ است‌ بدهيم‌، تبعيض‌ نخواهد بود بلكه‌ تفاوت‌ است‌ و صحيح‌. اگر عالِمي‌ در وقت‌ درس‌ براي‌ شاگرد كم‌ هوش‌ بيشتر بيان‌ كند تا وي‌ خوب‌ بفهمد، و براي‌ شاگرد ذكيّ و زيرك‌ كمتر، تفاوت‌ است‌ و درست‌ نه‌ تبعيض‌ ؛ به‌ خلاف‌ آنكه‌ براي‌ هر دو يكسان‌ بيان‌ كند كه‌ يكي‌ خوب‌ فرا گيرد و ديگري‌ فرا نگيرد، در اينجا عدم‌ تفاوت‌ است‌ و نادرست‌.
    اين‌ مطلب‌ كه‌ روشن‌ شد، ثانياً ميگوئيم‌: از بيانهاي‌ متقدّم‌ واضح‌ شد
    كه‌ نقائص‌ و شرور امور عدميّه‌ هستند، يعني‌ مثلاً مردن‌ زيد امري‌ است‌ عدمي‌ و مرجعش‌ به‌ حيات‌ او در اين‌ حدود مشخّص‌ از زمان‌ ميگردد. پس‌ حيات‌ او حيات‌ محدودي‌ است‌ تا اين‌ مرز از زمان‌، و دنبالة‌ آن‌ كه‌ وجود ندارد امري‌ است‌ عدمي‌ و آن‌ شرّ است‌ و نقص‌. و معني‌ علّيّتِ امر عدمي‌ براي‌ شرور كه‌ اعدام‌ هستند آن‌ مي‌باشد كه‌ علّت‌ وجود آن‌ در اينجا نيامده‌ است‌ تا آنرا وجود ببخشد.

 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 850
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 895
:: بازدید ماه : 2435
:: بازدید سال : 115466
:: بازدید کلی : 417172

RSS

Powered By
loxblog.Com