فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

جملات الهام بخش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 16 بهمن 1392

 

جملات الهام بخش

12 جدا کننده متن به شکل گل

One song can spark a moment
یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد

 

One flower can wake the dream
یک گل می تواند بهار را بیاورد

 

One tree can start a forest
یک درخت می تواند آغاز یک جنگل باشد

 

One bird can herald spring
یک پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد

 

One smile begins a friendship
یک لبخند می تواند سرآغاز یک دوستی باشد

 

One handclasp lifts a soul
یک دست دادن روح انسان را بزرگ می کند

 

One star can guide a ship at sea
یک ستاره می تواند کشتی را در دریا راهنمایی کند

 

One word can frame the goal
یک سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص کند

 

One vote can change a nation
یک رای می تواند سرنوشت یک ملت را عوض کنند

 

One sunbeam lights a room
یک پرتو کوچک آفتاب میتواند اتاقی را روشن کند

 

One candle wipes out darkness
یک شمع می تواند تاریکی را از میان ببرد

 

One laugh will conquer gloom
یک خنده می تواند افسردگی را محو کند

 

One hope will raise our spirits
یک امید روحیه را بالا می برد

 

One touch can show you care
یک دست دادن نگرانی شما را مشخص می کند

 

One voice can speak with wisdom
یک سخن می تواند دانش شما را افزایش دهد

 

One heart can know what's true
یک قلب می تواند حقیقت را تشخیص دهد

 

One life can make a difference
یک زندگی می تواند متفاوت باشد

 

You see, it's up to you
شما میبینی پس تصمیم با شماست

خورشید

 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
سوالات دين وزندگي ٣ / درس دهم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 16 بهمن 1392

 

سوالات دين وزندگي سوم متوسطه /درس دهم
١-عقيده به موعود ومنجي در............ و به خصوص در................ اعتقادي عميق و
استوار است.
٢- چگونه مي توان به ريشه داربودن اعتقاد به موعود در ميان ارادتمندان به اهل بيت
پي برد؟
٣-درطول تاريخ همواره بين چه گروههايي نبرد ودرگيري وجود داشته است؟
ويژگي هاي هرگروه رابنويسيد:
٤-نتيجه نهايي نبرد حق وباطل چه خواهد بود؟
٥-پاسخ به پيش بيني آينده ي تاريخ با بينش انسان درباره ي جهان چه ارتباطي دارد؟
٦-پاسخ به پيش بيني آينده ي تاريخ با..........انسان درباره ي جهان ارتباطي دارد.
٧- ديدگاه خداپرستان درمورد آينده تاريخ رابنويسيد:
٨-چه كساني نمي توانند آينده ي روشن براي تاريخ انسان تصور كنند؟
٩-برطبق آيات ابتداي درس آينده ي تاريخ را ترسيم كنيد:
١٠-ديدگاه اديان را درمورد موعود و منجي بنويسيد:
 
 


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
مضطر كيست؟!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392

 

 
امن يجيب المضطر اذا دعاه ويكشف السوء
 
كيست كه درمانده را هنگامي كه اورا مي خواند، اجابت مي كند ورنج وغمش را 
برطرف مي سازد؟(نمل/٦٢)
 
يعني:
 
نشسته بودند...... همه درمحضرش نشسته بودند.
كسي دست بلند كرد ........ سؤالي داشت ...
حضرتش، ابوعبدالله جعفر بن محمد (ع) رخصت دادبپرسد.
سائل از تأويل  * مضطر * پرسيد.
چشم خانه ي حضرت خيس شد.
گفت: مضطر، حضرت قائم غايب ماست.
آن گاه كه همه ي اميدش را به ريسمان اعتماد خداوند بسته است .
وهمه ساكت شدند........

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
پيراهن مشكي نپوشيد!!!!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 15 بهمن 1392

 

 

انالله وانااليه راجعون 

 

 

 

همانا ما از خداييم و به سوي او برمي گرديم (بقره/١٥٦)

 

 

 

يعني

 

پيراهن مشكي نپوشيد

 

بخنديد.....

 

سال هاي دور از خانه ام تمام شد!!!

 

 

28TlAe.jpg

 

إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ ﴿بقره،۱۵۶

 

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
راز دل بامعبود
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392

 

خدایا! طعم عبادت خالصانه ات را بر من بچشان و بر من نور رحمتت را بیفشان
قلبی ده که جز یادت هیچ چیزخشنودش نکند.
سری ده که جز فکر تو در آن نباشد.
دستی ده که جز فرمان تو نبرد.
پایی ده که جز به راه تو نرود.
زبانی ده که جز کلام تو هیچ نگوید
چشمی ده که جز بزرگی ات هیچ نبیند
گوشی ده که جز سخن تو هیچ به جان نگوید.
خدایا! بر من لطفت را بباران

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
وتو بزرگ مي شوي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392

 

 
روزهای سخت،
ساعتهای سخت،
دقایق سخت،
ثانیه های سخت........
وتو بزرگ می شوی،
گران و ارزشمند !!
این است قانون بزرگ الهي!!
باور نمی کنی زندگی پیامبران را به خاطر بیاور.
 

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
كلام صادقانه از امام صادق!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 14 بهمن 1392

 

امام صادق علیه السلام:

*«نسبت به زنان مردم عفت ورزید تا به زنان شما عفت ورزند»...*

 


:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
قدري بخند ! خنده گل زيباست!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 13 بهمن 1392

 وبلاگ :فقط خداتنهاست!!

 

fa4754e73c8537b1352ae61f41d82c66-425

حضرت امام (رحمه الله) در جمعی به یکی از دوستانش گفت:


اگر کسی بره بالای تاقچه من می تونم با سه تا صلوات بیارمش پایین!!!

یه نفر رفت بالای تاقچه ایستاد.

امام یک صلوات فرستاد و گفت صلوات دوم رو فردا می گم . . .
icon_e_smile.gif
icon_e_smile.gificon_e_smile.gif

عاشــــــــــــــــــــــق این لبخنـــــــــــــــدم!


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
به حق بي بي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 13 بهمن 1392

 

يامهدي به حق بي بي فاطمه ادركني!! 

 

 

شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد

عطر تو به گلها هیجان خواهد داد

فردا که به آفاق بپیچد نورت

تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
داستان معلم ودختركوچولو
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 13 بهمن 1392

 

داستان معلم و شاگرد با هوش
 
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.  
معلم گفت:
 از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجود اينكه پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
  دختر کوچک پرسید:
 پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد.
 این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت:
وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.
معلم گفت:
اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ دختر کوچک گفت: اون وقت شما ازش بپرسید!!!
 


:: موضوعات مرتبط: حكايت و داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
بذرعشق
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 12 بهمن 1392

 


هر جا قدم می گذارید بذر عشق بپاشید
 و قبل از همه در خانه خودتان. به فرزندان خود ، به همسر خود ، به همسایه های خود ،
به هموطنان خود ، به مردم دنیا عشق بورزید...
 نگذارید کسی از پیش شما برود مگر اینکه خوش تر و امیدوارتر از وقتی باشد که
نزد شما می آید.
حضور زنده و مجسم محبت خدایی باشید.
 محبت را در لبخند ، در چهره ، در چشم ها و در سلام گرم خود به دیگران پیش کش کنید.
 
**************************************************

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
اندكي تامل
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392

 

اندکی تامل....

فعالیت کـــــردن درفضــای مجـازی 
وپــــاک مـانــدن درآن تــــقــــــوای 
دوچـــنــدانــی میـــــــخواهـــــــد.
یادمان نرود...گاهــی بــــه گنـــــاه 
به اندازه یک کلیــــک فاصله داریـم.
یادمان نرودکه فضای مجــــازی هـم
محضرخداست...درروزحــــــســـاب 
تمام این سایت ها..تمام چت روم ها
به حرف می آیند و گــواهی میدهند
برکارهایمان.نکندکه شرمنده شویم...
امان از لحظه غفلت که خدا شــــاهد
است و بــــــــــس... وای بــــــــر...
مانتیور خط مقدم ماست و ماوس نارنجک
گاهی روی مانیتورکامپیوتربچسبانیم:

"""""""ورودشیطان ممنوع"""""""


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
سوالات دين وزندگي ٣درس ٩
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392

 

نمونه سؤالات دين وزندگي(٣) درس ٩
 
١- امام عصر در كجا وچه تاريخي به دنيا آمدند؟
٢- وظيفه امام حسن عسكري در قبال امام عصر چه بود؟
٣- مراحل امامت امام عصر را نام ببريد و مختصرتوضيح دهيد:
٤- غيبت صغري چيست؟
٥- غيبت كبري چيست؟
٦- فرق غيبت صغري وغيبت كبري را بنويسيد:
٧- نواب اربعه چه كساني بودند؟ نقش آنان چه بود؟
٨- غيبت كبري چگونه آغاز شد؟
٩- خداوند چگونه نعمت هدايت را برمردم تمام نمود؟
١٠-حديث * أنا وعلي أبوا هذه الامة * را ترجمه كنيد وتوضيح دهيد:
 
 


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
داني كه چه مي أرزي؟؟!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392

 

  • دانی که چه می ارزی ؟ بنگر که چه می ورزی.
  • بنده‌ي آني كه در بند آني. آن ارزي كه مي‌ورزي.  
  • دوست را از در بيرون كنند، اما از دل بيرون نكنند.
  • خداي تعالي مي‌بيند و مي‌پوشد، همسايه نمي‌بيند و مي‌خروشد، چنان زي كه به ثنا ارزي،
  • و چنان مير كه به دعا ارزي.
  • اگر بر هوا پري مگسي باشي، اگر بر روي آب روي خسي باشي، دل به دست آر تا كسي باشي.
  • جز راست نباید گفت ، هر راست نشاید گفت.
  • جوینده یابنده است و یابنده خاموش .

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
چشم به راه سپيده
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392

 

 
 
تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي،
 
نه اينكه «حاضر» نباشي «غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است كه
 
به تو زده اند و آنان كه بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند،
 
آمدنت كه در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور»
 
و دلشدگانت كه هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه
 
حضورت را.
 
وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي گزند با تعجب مي گويند كه
 
 تو را پيش از اين هم ديده اند.
 
و راست مي گويند، چرا كه تو در ميان مائي، زيرا امام مائي. جمعه كه از راه مي رسد،
 
صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از كف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار
 
 روي به قبله مي كنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...
 
 
و اينك اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله»،
 
در آستانه آدينه اي ديگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت
 
 سرود انتظار را زمزمه مي كنيم.
 
 
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ياد يار
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 10 بهمن 1392

سر كلاس دخترگلم **منتشلو ** كلاس ٣٠٤ اين اشعار رو خوندند !

 دوست دارم شما هم فيض ببريد.

 

 

 
اگرچه روز من و روزگار مي گذرد
 
 
دلم خوش است كه با ياد يار مي گذرد
 
 
چه قدر خاطره انگيز و شاد رويايي است
 
 
قطار عمر كه در انتظار مي گذرد
 
 
به ناگهان يك لحظه عبور سپيد
 
 
خيال مي كنم آن تك سوار مي گذرد
 
 
كسي كه آمدني بود و هست، مي آيد
 
 
بدين اميد، زمستان، بهار مي گذرد
 
 
نشسته ايم به راهي كه از بهشت اميد
 
 
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد
 
 
به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
 
 
دوباره زيستنم زين قرار مي گذرد
 
 
                                          محمدتقي جمالي
 


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
فرق خدا وانسان
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392



زمانبندی خدا بی نظیر است ، نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود


کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار ، اما ارزش انتظار را دارد . . .


یکی از فرق های انسان با خدا این است کهبعضی  انسان هاتمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند


ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند . .

.با تشکر از حانیه گلم

 


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
آدمهای بزرگ متوسط کوچک
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392

آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط بعضا در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک بعضاپشت سر دیگران سخن می گویند



آدم های بزرگ درد دیگران را دارند

آدم های متوسط بعضادرد خودشان را دارند

آدم های کوچک بعضابی دردند



آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند

آدم های متوسط بعضابه دنبال عظمت خود هستند

آدم های کوچک بعضاعظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند



آدم های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند

آدم های متوسط بعضابه دنبال کسب دانش هستند

آدم های کوچک بعضا به دنبال کسب سواد هستند



آدم های بزرگ به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

آدم های متوسط بعضاپرسش هائی می پرسند که پاسخ دارد

آدم های کوچک بعضامی پندارند پاسخ همه پرسش ها را می دانند



آدم های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

آدم های متوسط بعضابه دنبال حل مسئله هستند

آدم های کوچک بعضامسئله ندارند

با تشکراز دانش آموز گلم حانیه خانوم


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نشانه های خدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392

 

 

وفی الارض آیات للموقنین وفی انفسهم  

افلا تبصرون


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مناجات الشاكين امام سجاد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 7 بهمن 1392

 

 
 
به نام خداى بخشاینده مهربان **
 خدایا به سوى تو شكایت آورم از نفسى كه مرا همواره به بدى وادارد
و به سوى گناه شتاب دارد و به نافرمانیهایت حریص است 
و به موجبات خشمت دست درازى كند و 
مرا به راههایى كه منجر به هلاكت مى شود مى كشاند
و بصورت پست ترین نابودشدگان درم آورد .
 بیماریهایش بسیار و آرزویش دراز است .
 اگر شرى به او رسد بى تاب شود و اگر خیرى نصیبش گردد سركشى كند .
به اسباب بازى و سرگرمیهاى بیهوده بسیار متمایل و
از بى خبرى و فراموشى انباشته است .
مرا به سوى گناه شتاب دهد و به نوبت توبه به امروز و فردایم كند .
خدایا به تو شكایت آورم از دشمنى كه گمراهم كند و شیطانى كه مرا از راه بدر برد و
سینه ام را پر از وسوسه كرده و تحریكات زهرآگینش قلبم را احاطه كرده و
به هوا و هواسم كمك كند و
دوستى دنیا را پیش چشمم آرایش دهد و 
میان من و فرمانبردارى و تقرب به درگاهت حائل گردد .
خدایا پیش تو شكوه آرم از دلى  سخت که بدست وسوسه ها بگردد
و به زنگار خودبینى و خوى زشت پوشیده شده ،
 و از دیده اى كه به هنگام گریه كردن از خوف تو خشك است
ولى براى نگریستن به مناظر خوش آیندش خیره و حریص است .
 خدایا جنبش و نیرویى براى من نیست جز به نیروى تو و
راه نجاتى از گرفتاریهاى دنیا ندارم جز نگهدارى تو ،
پس از تو مى خواهم به حكمت رسایت و به مشیت جارى و گذرایت كه 
مرا تنها درمعرض جود و بخشش خود درآورى و
هدف تیرهاى بلا و آزمایش قرارم ندهى و
مرا در پیروزى بر دشمنان یارى كنى و
رسوائیها و عیوبم رابپوشانى و
از بلا محافظتم كنى و 
از گناهان نگاهم دارى 
به مهر و رحمتت اى مهربانترین مهربانان
باتشكر ازمديرمحترم وبلاگ :عاشقانه هايم از خدا مي گويند
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
طبيب دلها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 

 طبیب دل‌ها
 
        
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود.
ده تخت هم داخل اتاق است،
 دکتر می گوید: به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید،
 به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب.
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید،
 او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراض نمی کند....
حالا اگر یکی بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند،
 دکتر می فهمد که این شخص درک درستی ندارد.....
ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا! چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی، ما هم مانند همان بیمار فاقد درک مناسب هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همان طور که مریض میفهمد و به دکتر اعتراض نمیکند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.
خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث است که « انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب. ما همه مانند مریض هستیم و خدا مانند طبیب. »
 
آيت الله مجتهدي تهراني
 
 
 

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
بعضي وقتا كه ميگم .....
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 

بعضی وقتاکه میگم اللهم عجل لولیک الفرج
با خودم میگم نکنه این دعای من مثل همون نامه های کوفیان به امام حسین (ع)باشه که نوشتند بیا ولی وقتی امد پشتشو خالی کردند.


خدا یا فقط یرای رضای تو می گویم 
اللهم عجل لولیک الفرج 
پس مرا ثابت قدم نگهدار



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
الحمد لله رب العالمين
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 

 

گـاهــی هـــم

نه برای اینکه، دنبال ازدیاد نعمتیـم

نـه از تــرس...

نـه از روی عـادت...

نـه بــرای دل خـودمـان...

تنها برای خاطـر خــــدا...

بـگـویــیــم :

 الحــمــدلله


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
معني توقيع
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 

 

«توقيع» به معناي امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن برنامه و منشور است.
همچنين پاسخ‏هايي است که بزرگان و دولتمردان، زير سؤال‏ها و درخواست‏هاي کتبي
که از ايشان مي‏شود، مي‏نويسند. (١)
«توقيع نويسي» از زمان‏هاي دور، بين حاکمان و فرمانروايان رواج داشته، و موارد فراواني
از توقيعات آنها در متون تاريخي ثبت و ضبط شده است.
در کتاب‏هاي روايي، فقهي و تاريخي شيعه نيز، توقيع به قسمتي از نوشته‏هاي ائمه اطهارعليهم السلام اطلاق شده است. ا
لبته عمده آنها - چه از لحاظ مقدار و حجم و چه از نظر تعداد - توقيعاتي است که از سوي قلب عالم امکان،
حضرت صاحب الزّمان‏عليه السلام صادر گرديده است.
امروزه نيز وقتي سخن از «توقيع» به ميان مي‏آيد، ذهن به توقيعات حضرت مهدي‏عليه السلام منصرف مي‏گردد؛
اگرچه از ديگر امامان‏عليهم السلام نيز نوشته‏هايي تحت عنوان «توقيع» صادر شده است.
 
پی نوشت ها: 
(١) علي اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ٥ ،ص ٧١٤٥


:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 11 , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
آن باش كه هستي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 

گويند شغالى ، چند پر طاوس بر خود بست و سر و روى خويش را آراست
و به ميان طاوسان در آمد. طاوس ها او را شناختند و با منقار خود بر او زخم هازدند .
شغال از ميان آنان گريخت و به جمع همجنسان خود بازگشت ؛
اما گروه شغالان نيز او را به جمع خود راه ندادند و روى خود را از او بر مى گرداندند .
شغالى نرمخوى و جهانديده ، نزد شغال خودخواه و فريبكار آمد و گفت :
اگر به آنچه بودى و داشتى ، قناعت مى كردى ، نه منقار طاوسان بر بدنت فرود مى آمد
و نه نفرت همجنسان خود را بر مى انگيختى . آن باش كه هستى و خويشتن را بهتر و
زيباتر و مطبوع تر از آنچه هستى ، نشان مده كه به اندازه بود، بايد نمود. (١)
 
 
١- ر .ك : بديع الزمان فروزانفر، مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى ، چاپ اميركبير، چاپ چهارم ، ص ‍ ٩٢.
 

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
حقيقت توكل
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 6 بهمن 1392

 حقيقت توكّل

« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد.
فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.



:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 10 , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
آيا خدا آن بالاست؟!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 4 بهمن 1392

 

 
کودکی بیش نبود ، شنیده بود خدا آن بالاهاست ، 
 
در آسمان ها دستانش را که بلند کرد ، خواست خدا را ببیند ،
 
بیشتر سعی کرد، روی نوک پاهایش ایستاد ، دستانش را به راستای آسمان کشید 
 
اما نتوانست
 
بر سکویی ایستاد می خواست خدا راببیند  اما باز هم کوتاه بود ، کوتاه....
 
بر دامنه کوهی رفت نتوانست
 
بر قله رفت نتوانست
 
او شنیده بود خدا آن بالاست اما نشینده بود خدا دیدنی نیست
 
با زبان شیرینش می گفت که  : بابام همیشه میگه جوینده یابنده است
 
بزرگتر که شد بر فراز بلندترین برج ها رفت
 
باز هم خدا را ندید
 
به ابرها سری زد آنجا بلندترین جا بود
 
اما باز هم کوتاه بود
 
می پنداشت دیدن خدا در پیمودن ارتفاع بالاست
 
بعد از ابرها ، نا امید شد
 
گریان شد
 
غمین شد ...
 
....
 
سر بر سجده نهاد و گریست  و گریست و گریست....
 
به آرزویش رسید
 
او خدا را در قلبش یافت
 
همه چیز در قلب او بود
 
و خدا را یافت در قلبش
 
در وجودش .....
 
آري افتادن درمقابل خدا تنها راه برخاستن است 
و
سجده براي او نزديك ترين حالت به خدا

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
برخورد با دوست و دشمن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 4 بهمن 1392

 

قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري - عليه السلام :

 قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ،

أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ،

وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَي الاْيِمانِ

امام حسن عسكري - عليه السلام - فرمود:

با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، امّا با دوستان مؤمن به عنوان يك وظيفه 

بايد هميشه نسبت به يكديگر با چهره اي شاداب برخورد نمايند،

امّا نسبت به مخالفين به جهت مدارا و جذب به اسلام و احكام آن.

«مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261، ح 14061»


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شخص تشنه آب را با ولع مي نوشد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 3 بهمن 1392

بلاگ به خانه خضراي وجودم خوش آمديد

 

همان طوری که نمی شود قبول کرد که کسی آب را دوست بدارد و تشنه ی آب هم باشد،

اما دوست نداشته باشد آب را بنوشد و باید به سلامت عقلش شک کرد ؛ همان گونه هم

نمی شود قبول کرد کسی مرید اهل بیت (علیهم السلام ) باشد ،

اما توسل و وصل شدن به آنها را نخواهد و گدای کوی آنها نباشد .

او که می گوید تشنه است امّا نمی خواهد آب بنوشد یا تشنگی اش کاذبانه است و

یا هم دروغ می گوید و اصلا آب را دوست ندارد هرچند که درونش آب آب می زند و

  ولبانش خشک است و در این تشنگی رو به هلاکت می رود ، امّا از روی نادانی و لجاجت

آب را پس می زند .

بله کسی که ادعا دارد به دوستی اهل بیت (علیهم السلام ) و می گوید مرید آنها هستم ؛ 

اما گدای کوی آنها نیستم ، با این گونه سخنان ضد و نقیض ، سلامتی عقلش را زیر سؤال

می برد ، چون کسی که تشنه ی آب است ؛با ولع آب را می نوشد نه اینکه آب را پس بزند .     

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آیا می شود با چشم باز خوابید و خواب دید ؟
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 3 بهمن 1392

وبلاگ به خانه خضراي وجود خوش آمديد

 

آیا می شود با چشم باز خوابید و خواب دید ؟ نه . چرا ؟

چون تا این چشم بسته نشود ؛ چشم دیگر به عالم خودش باز نمی شود .

 همان گونه که وقتی چشمان تو به روی دنیا بسته شد و با خواب رفتن چشمان مادی ات ،

چشمان دیگر تو در عالم خیال باز می شود و تو در خواب واقعیت ها یی را می بینی ؛

که با چشمان باز نمی توانستی آنها را ببینی .

همان گونه هم اگر تو این چشمان جسمانی ات را به روی جاذبه ها

وتمایلات نفسانی و خواسته های بیجا ببندی ؛

چشم دل تو به روی حقایق عالم ملکوت باز می شود و تو چیزی می بینی که اهل دنیا نمی بینند .

چون اهل دنیا ، چشمان خود را یله رها کرده اند و به قول خودشان می خواهند

این دو روز عمر را خوش باشند و

لذا آنچه چشمشان تقاضا می کند می بینند و لو حرام را !

و هیچ باکی هم ندارند که این دل بخواهی های آنها سرانجام باعث می شود چشمان دلشان کور شود ،

و این حرام دیدن امروز آنها را از دیدن زیبایی های عالم ملکوت محروم می کند  و

فردا هم از دیدن زیبا یی های خیره کننده ی بهشت محروم خواهند ماند .

 

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1222
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 213
:: باردید دیروز : 1413
:: بازدید هفته : 213
:: بازدید ماه : 8533
:: بازدید سال : 24420
:: بازدید کلی : 451591

RSS

Powered By
loxblog.Com