فرهنگی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
سلام علی آل یس سلامی چو بوی خوش آشنایی به وبلاگ صبح امیدخوش آمديد
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



مفيد ترين مطلب را انتخاب كنيد.

آقاظهورکن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آن اتفاق خوب
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393

یک روز می افتد ؛

آن اتفاق خوب را می گویم ...

من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛

هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ...

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

 

 

 

جملات زیبا پايگاه اينترنتي كميل



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
 

راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند.

گفتند:

شما که بیایید خون به پا می کنید،جوی خون به راه می اندازید

و از کشته پشته می سازی و ما را از ظهور شما ترساندند.

ما از همان کودکی، شما را دوست داشتیم.

با همه فطرتمان به شما عشق می ورزیدیم و

با همه وجودمان بی تاب آمدن شما بودیم.
عشق شما با سرشت ما عجین شده بود و

آمدنتان ، طبیعی ترین و شیرین ترین نیازمان بود.
اما …

اما کسی به ما نگفت که چه گلستانی می شود جهان ، وقتی که شما بیایید.


همه، پیش ازآنکه نگاه مهرگستر و دستهای عاطفه شما را توصیف کنند،

شمشیر شما را نشانمان دادند.
آری ، برای اینکه گلها و نهالها رشد کنند،

باید علفهای هرز اندک را وجین کرد

و این جز با داسی برنده و سهمگین ، ممکن نیست.
آری ، برای اینکه مظلومان تاریخ ، نفسی به راحتی بکشند،

باید پشت و پوزه ظالمان و ستمگران اندکی که در زمان ظهور حاضر به همراهی شما نیستند و

توبه نمی کنند را به خاک مالید .

و اینها همه ، همان معجزه ای است که تنها از دست شما برمی آید و
تنها با دست شما محقق می شود.
اما مگر نه اینکه اینها همه مقدمه است برای رسیدن به بهشتی که شما بانی آنید .
آن بهشت را کسی برای ما ترسیم نکرد.
کسی به ما نگفت که آن ساحل امید ، چگونه ساحلی است؟!
کسی به ما نگفت که وقی شما بیایید:

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
نشانه تو
نویسنده : خدیجه
تاریخ : جمعه 26 ارديبهشت 1393

 


زهر کسی که گرفتم سراغ خانه تو
زمن گرفت نشان از تو و نشانه تو

نگار من بت من خوب من
بگو که از که بگیرم سراغ خانه تو

دلم به حال دلم سوخت
بس که هر شب و روز

گرفت این دل غرق به خون بهانه تو      



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مقاوم باش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 

 

مقاوم باش ...

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ماهي ها بي تقصيرند
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 


ماهی گیری در تنگ!

 

 

 
 
ماهي ها چه قدر اشتباه مي كنند ؛
 
قلاب علامت كدام سؤال است كه به آن پاسخ ميدهند ؟
 
آزمون زندگي ما پر از قلابهايي است كه وقتي اسير طعمه اش مي شويم،
 
تازه مي فهميم ماهي ها بي تقصيرند !
 
حسد ، كينه ، خشم ، لذت ، غرور، انزجار، انتقام ، ترس ، شهوت ...
 
خداوندا
 
دانشي عطا فرما تا از كنار اين قلابها بگذرم
 
كه شايد دگر فرصتي براي برگشتن به پاكي دريا نباشد .
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بی همتای اول
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393
هیچکس تنها نیست ، او در همه حال کنار ماست !
(خدا ، بی همتای اول)

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
علامت محبت حق
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 

از بایزید بسطامی پرسیدند: 
علامت محبت حق تعالی چه باشد؟
گفت: 
علامت آنکسی که حق تعالی او رادوست دارد آن بود که سه خصلت بدو دهد:
سخاوتی چون سخاوت دریا
شفقتی چون شفقت آفتاب 
و تواضعی چون تواضع زمین

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
راز نيازي باخدا
نویسنده : خدیجه
تاریخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 

 

 خدايا:
مرا پايي ده كه فقط به در خانه ي تو توانم آمد .
 دستي ، كه فقط در خانه تو توانم كوفت .
 خدايا:
من را چشمي ده كه فقط گريان تو باشد 
وسينه اي كه فقط سوزان تو .
 
خدایا:
به من نگاهي ده كه جز روي تو نتوانم ديد .
وگوشي كه جز صداي تو نتواند شنيد
خودت را معشوق ترين من قرار ده 
و
 مرا عاشقترين خويش .
 
خدايا...
 چشم جويبار عشق مرا به تماشاي دريايت روشني ده ،
مبادا دل من اسير كوي ديگري شود 
و پيشاني محبت من برخاك ديگري بسايد .
 
خدايا...
 
مرغ دلم كه در دام توست، مبادا كه ياد آشيان ديگري كند .
 

برای دیدن ادامه عکسها و دانلود روی این عکس کلیک کنید

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
يا زينب كبري
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

2014-05-14


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
رمز نام حسین
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

 

خدایا !

تو راسپاس که رخصتم دادی تا یکی از زیباترین نام هارا

بر زبان جاری کنم وبه آرامش برسم:

آرام جانم حسین!

ممنونم که لیاقتم بخشیدی تا هم نوا با زینب کبری بگویم:

یا حسین

یا رب چه سرّیست در نام زیبای حسینت

که در بدترین حالت ذکر نامش حال آدمی را دگرگون می کند؟!!

آنگاه که رو به قبله عشق دست ادب به سینه می گذارم و می گویم:

السلام علیک یا ابا عبدالله!

چه شکوهیست در تکرار نام حسین که چون تکرار تنفس هوا برای زیستن وماندن ضروریست؟!!

چه رازیست در این نام ودر این محبت که چونان خون جاری در رگها در زمان جاریست؟!

پروردگارا چه کردی با حسینت که نامش التیام هر دردیست؟!

الها !

از صاحبدلی شنیدم که حتی در مراسم حج تمتع هرجا آدمی کم میاره وخسته میشه ،

بر سینه بزند وندای یا حسین سر دهد ، تاحیات مجدد بیابد!!

یارب !

در این شب رحلت بانوی صبور کربلا به حق حسین وبه حق زینب دلهای مارا کربلایی کن !

به حق حسین آمین یارب العالمین

تاج بخشیان

التماس دعا


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مي گويند دلتنگ نباش
نویسنده : خدیجه
تاریخ : چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

 

می گویند دلتنگ نباشم!

خدای من!!! مگر می شود؟؟؟

انگار به آب بگویند «خیس» نباش...

 

 

مگر میشود کسی دلتنگ تونباشد

 

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟
 

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم
 

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم 


امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!
 

من آمدم به درگه تو التجا کنم
 

با این زبان الکن و این طبع نارسا
 

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم
 

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست
 

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم
 

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم
 

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم

 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یاعلی گفتیم وعشق آغازشد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393

.... از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست....

 

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

 

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن کبیر

 

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

 

فاش می گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

 

هر که در عشق علی گم می شود

مثل گل محبوب مردم می شود

 

تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت

.......

 

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

 

بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

yali.jpg]

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می دانی شدیم

 

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

 

کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

 

کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

 

عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

 

آن همه دستی که در شب طی شدند

ابن ملجم های پی در پی شدند........

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی

 

 

دکتر محمود اکرامی فر

کتاب: « دریا تشنه است »


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
توي نجف يه خونه بودكه ديواراش كاهگلي بود
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393

 

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود

اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود

نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت

خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت

راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه

تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه

شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو

تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه

بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه

دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه

فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه

آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه

چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین

منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین


از مرحوم محمد رضا آقاسی 
ارسالي از مهناز خانوم عزيزم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شعري بسيارزيبا دروصف مولا علي عليه السلام
نویسنده : خدیجه
تاریخ : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393

 

ياعلي:
خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران که تو را آفرید.
از تو در شگفت هم نمی توانم بود
که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست:
مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد
یا بر خشتی خام.
تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت
و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت
***
پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته ای
و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته
ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می شکنی
و در جیب جبریل می نهی
و یا به فرشتگان دیگر می دهی
به همان آسودگی که نان توشه ی جوین افطار را به سحر می شکستی
یا، در آوردگاه،
به شکستن بندگان بت، کمر می بستی
***
چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای
در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،
و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم،
و در بازارِ تنگِ کوفه...؟
***
پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم
که عمود بر زمین بایستد...
پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم
که پای افزاری وصله دار به پا کند
 
لطفا بقيه شعر را در ادامه مطلب بخوانيد

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
الهی قلبی محجوب
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

ما کفر نمی گوئیم افسانه نمی سازیم
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یاعلی بن ابطالب
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 امروز همه در انتظارند ، یا علی مدد     

 ملائک به کعبه دخیلند ، یاعلی مدد

 یتیمان تاریخ بااشک و کاسه شیر            

عشق و مهر و وفا منتظرند،یاعلی مدد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دل آزاری
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خاك انتخاب شده!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

 خاك انتخاب شده
 
 
سر تا پای‌ خودم‌ را که‌ خلاصه‌ می‌کنم، می‌شوم‌ قد یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌
 
که‌ ممکن‌ بود
 
یک‌ تکه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یک‌ خانه
 
یا یک‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یک‌ کوه
 
یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ اقیانوس؛
 
یا حتی‌ خاک‌ یک‌ گلدان‌ باشد؛ خاک‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره
 
 
 
یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ ممکن‌ است‌ هیچ‌ وقت
 
هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاک‌ باقی‌ بماند، فقط‌ خاک
 
اما حالا یک‌ کف‌ دست‌ خاک‌ وجود دارد
 
که‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بکشد
 
ببیند، بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد.
 
 
 
یک‌ مشت‌ خاک‌ که‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود،
 
انتخاب‌ کند، عوض‌ بشود، تغییر کند
 
 
 
وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم. من‌ همان‌ خاک‌ انتخاب‌ شده‌ هستم
 
همان‌ خاکی‌ که‌ با بقیه‌ خاک‌ها فرق‌ می‌کند
 
من‌ آن‌ خاکی‌ هستم‌ که‌ خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده
 
من‌ آن‌ خاک‌ قیمتی‌ام
 
که می خواهم تغییر کنم…… انتخاب‌ کنم
 
وای بر من اگر همین طور خاک‌ باقی‌ بمانم
 
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم.
 
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم.
 
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
 
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم.
 
 



:: موضوعات مرتبط: دین و زندگی 10 , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مثل شيشه خالي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

 
مثل شیشه خالی!
دوران مدرسه را خوب به یاد داری که وقتی می‌خواستی روی تخته‌سیاه چیزی بنویسی اول تخته سیاه را خوب پاک می‌کردی و آن‌گاه می‌نوشتی. چون کسی بر نوشته نمی‌نویسد و اگر هم بنویسد، نوشته‌اش قابل خواندن نیست و خوانده نمی‌شود.
همان‌گونه که یک باغبان نهال را در جایی که پیش از آن نهالی کاشته باشند نمی‌کارد و هر کشاورزی تخم را در جایی می‌کارد که در آنجا کشت نشده باشد.
«بر نوشته هیـــچ بنویسـد کســی
یا نهالـه کارد انـــدر مَغـــرَسی
کاغذی جوید که آن بنوشته نیست
تخم کارد موضعی که کشته نیست
تو بـــرادر موضع نـــاکشته باش
کاغـذ اسپید نــــابنوشته بــاش»
ببین خداوند خانه کعبه و صفا و مروه را در کجا قرار داد؛ در جایی که به قول قرآن کریم هیچ زرع و زراعتی صورت نگرفته و کاملاً بکر و دست نخورده بود. و این خود یک فرمول است که باید خالی شد تا او ما را پر کند. درست مثل نی که ابتدا از درون تهی و خالی می‌شود و سپس نی‌نواز در آن می‌دمد.
نشنیده‌ای که عرفا یکی از مراتب عرفانی و سیر و سلوک را «تخلیه» نامیده‌اند؟
شما تا یک شیشه خالی نشده باشد، چیزی به آن می‌افزایی؟
 

 

خبرگزاری فارس: حجاج چرا دور خانه خدا خلاف جهت عقربه‌های ساعت طواف می‌کنند

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مثل زباله!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

 
مثل زباله!
شما وقتی می‌خواهی یک جایی را جارو کنی از کجا شروع می‌کنی.؟
از پیش پای خود یا چند قدم آن طرف‌تر؟
یادمان باشد صفات و اوصاف نادرست ما زباله‌های زندگی‌اند و باید جارو شوند.
و البته هر کسی باید از خود شروع کند و پیش برود تا بتواند دیگران را هم پاک و اصلاح سازد.
نه این‌که مثل ما که همیشه می‌خواهیم اول دیگران را پاک و زلال سازیم و
بعد به خود باز گردیم.
پیوسته به یکدیگر می‌گوییم: تو خوب باش تا من هم خوب باشم.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خوب بودن را فراموش نكن
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 



اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد،.

 تو خوب بودن را فراموش نکن.


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
علت غم امام
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

می دونی چرا همیشه جمعه ها دلگیره؟!!

چون آقامون نامه ی اعما ل مون میخونه

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
آرزوي من
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

 

 

 

اس ام اس های زیبا در مرد امام زمان(عج)

 

عاشق اين نقطه از بهشتم!!!

 

آرزو دارم بیایی مژده ی سبز بهارم

 

ای تمام آرزویم ای همه دار و ندارم

 

آرزو دارم بیایی در دل تاریک غم ها

 

ای جمالت روشنای خلوت شب های تارم . . .

 

 


:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
زندگي بي مهدي
نویسنده : خدیجه
تاریخ : دو شنبه 22 ارديبهشت 1393

 

ازوبلاگ گل نرگس

دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم

اما نشد ...

خواستم از "دردم" بگویم

دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م ...



خواستم از "بـﮯ کسـﮯ" ام حرف بزنم

دیدم 「تنها」 تر از شما در عالم نیست


خواستم بگویم "دلم از روزگار گرفتـﮧ"

دیدم خودم در 「خون بـﮧ دل」 کردنِ شما کم نگذاشتـﮧ ام ...


قلم کم آورد ...

بـﮧ راستـﮯ کـﮧ وسعت (( مظلومیت )) شما قابل اندازه گیرے نیست



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
جنگ نرم تفنگ نمی خواهد
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393

جنگ نرم تفنگ نمی خواهد چادر می خواهد

 

جنگ نرم ، تفنگ نمی خواهد چادر می خواهد



:: موضوعات مرتبط: حجاب وعفاف , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ماکجاآنان کجا؟!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مهدی تنهاست!!!
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 20 ارديبهشت 1393

دلمم برای امام زمانمان می سوزد

 

دلم برایش می سوزد

در اوج غربت و غریبی است.

دلم برای خودم می سوزد که تنهایش گذاشتم

دلم می سوزد

می سوزد



:: موضوعات مرتبط: پيام هاي مهدوي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
همدردها
نویسنده : خدیجه
تاریخ : شنبه 20 ارديبهشت 1393


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صبح امید و آدرس tagbakhshiyan1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 1221
:: کل نظرات : 3317

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 23

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 455
:: باردید دیروز : 1167
:: بازدید هفته : 1917
:: بازدید ماه : 3457
:: بازدید سال : 116488
:: بازدید کلی : 418194

RSS

Powered By
loxblog.Com